اقتصاد فاشیستی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مورخان و محققان در مورد این سؤال که آیا می‌توان گفت که نوع خاصی از سیاست اقتصادی فاشیستی وجود دارد یا خیر، اختلاف نظر دارند. دیوید بیکر استدلال می‌کند که یک سیستم اقتصادی قابل شناسایی در فاشیسم وجود دارد که از آنهایی که توسط ایدئولوژی‌های دیگر حمایت می‌شود متمایز است و شامل ویژگی‌های اساسی است که بین کشورهای فاشیستی مشترک بوده است.[۱] پین (Payneپکستون، اشترنهل و همکاران. استدلال می‌کنند که در حالی که اقتصادهای فاشیستی دارای شباهت‌هایی هستند، هیچ شکل متمایز سازمان اقتصادی فاشیستی وجود ندارد.[۲][۳][۴] جرالد فلدمن (Gerald Feldman) و تیموتی میسون استدلال می‌کنند که فاشیسم با فقدان ایدئولوژی اقتصادی منسجم و فقدان تفکر جدی اقتصادی متمایز می‌شود. آنها بیان می‌کنند که تصمیمات اتخاذ شده توسط رهبران فاشیست را نمی‌توان در چارچوب منطقی اقتصادی توضیح داد.[۵]

جنبش‌های فاشیستی تمایل داشتند که هیچ اصول اقتصادی ثابتی جز این تمایل عمومی نداشته باشند که اقتصاد باید به ساختن یک کشور قوی کمک کند.[۶] به این ترتیب، محققان استدلال می‌کنند که فاشیست‌ها هیچ ایدئولوژی اقتصادی نداشتند، اما آنها از عقاید عمومی، منافع اهداکنندگان خود و ضرورت‌های جنگ جهانی دوم پیروی می‌کردند. به‌طور کلی، دولت‌های فاشیستی بر مالکیت خصوصی کنترل داشتند اما آن را ملی نکردند.[۷] محققان همچنین خاطرنشان کردند که شرکت‌های تجاری بزرگ بین دولت‌های فاشیست ایتالیا و فاشیست آلمان همکاری نزدیک و فزاینده ای ایجاد کردند. رهبران تجاری از اهداف سیاسی و نظامی دولت حمایت می‌کردند و در ازای آن، دولت سیاست‌های اقتصادی را دنبال کرد که سود متحدان تجاری خود را به حداکثر رساند.[۸]

فاشیسم با سرمایه‌داری رابطه پیچیده‌ای داشت، هم در زمان‌های مختلف و هم در کشورهای مختلف از جنبه‌های مختلف آن حمایت می‌کرد و هم با آن مخالفت می‌کرد. به‌طور کلی، فاشیست‌ها دیدگاهی ابزاری از سرمایه‌داری داشتند و آن را ابزاری می‌دانستند که بسته به شرایط ممکن است مفید باشد یا نباشد.[۹][۱۰] هدف فاشیست‌ها ترویج آنچه منافع ملی کشورهای خود می‌دانستند بود. آنها از حق مالکیت خصوصی و انگیزه سود حمایت می‌کردند، زیرا معتقد بودند که برای توسعه اقتصادی یک ملت مفید است،[۱۱] اما معمولاً به دنبال حذف خودمختاری سرمایه‌داری در مقیاس بزرگ از دولت بودند.[۱۲] با این حال، در حالی که سایر کشورهای سرمایه‌داری غربی برای افزایش مالکیت دولتی صنعت در همان دوره تلاش کردند، آلمان نازی مالکیت عمومی و خدمات عمومی را به بخش خصوصی منتقل کرد.[۱۳] به گفته ریچارد آوری مورخ، اقتصاد جنگ نازی یک اقتصاد مختلط بود که بازارهای آزاد را با برنامه‌ریزی مرکزی ترکیب می‌کرد و اقتصاد را جایی در بین اقتصاد دستوری اتحاد جماهیر شوروی و نظام سرمایه‌داری ایالات متحده توصیف می‌کرد.[۱۴] نظام‌های فاشیستی به عنوان سرمایه‌داری استبدادی یا تمامیت‌خواه توصیف شده‌اند.[۱۳][۱۵][۱۶][۱۷]

زندانیانی که در اردوگاه کار اجباری نازی‌ها در حال انجام کار اجباری هستند.

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. Baker, David (June 2006). "The political economy of fascism: Myth or reality, or myth and reality?" New Political Economy 11 (2): 227–250. doi:10.1080/13563460600655581.
  2. Asheri, Maia; Sznajder; Mario; Zeev, Sternhell (1994) [1985]. The Birth of Fascist Ideology. Translated by Maisel, David. Princeton: Princeton University Press. شابک ‎۹۷۸۰۶۹۱۰۴۴۸۶۶.
  3. Payne, Stanley G. (1995). A History of Fascism, 1914–1945. Madison: University of Wisconsin Press. شابک ‎۹۷۸۰۲۹۹۱۴۸۷۴۴.
  4. Paxton, Robert O. (2004). The Anatomy of Fascism. New York: Alfred A. Knopf. شابک ‎۹۷۸۱۴۰۰۰۴۰۹۴۰.
  5. Woodley, Daniel (2009). Fascism and Political Theory: Critical Perspectives on Fascist Ideology. London: Routledge. p. 161. شابک ‎۹۷۸۱۱۳۵۲۴۸۸۰۲.
  6. Cyprian Blamires (ed.) with Paul Jackson, "World Fascism: A Historical Encyclopedia, Volume 1", ABC-CLIO, 2006, pp. 188.
  7. Pauley, Bruce (2003). Hitler, Stalin, and Mussolini: Totalitarianism in the Twentieth Century. European History Series. Harlan Davidson. pp. 72, 84. شابک ‎۹۷۸۰۸۸۲۹۵۹۹۳۱.
  8. Schweitzer, Arthur (1964). Big Business in the Third Reich. Bloomington: Indiana University Press. p. 288. شابک ‎۹۷۸۰۸۳۵۷۳۵۹۹۵.
  9. Laqueur, Walter (1978). Fascism: A Reader's Guide: Analyses, Interpretations, Bibliography. University of California Press. p. 357. ISBN 978-0-520-03642-0.
  10. Overy, Richard (1994). War and Economy in the Third Reich. Oxford University Press. p. 1. ISBN 978-0-19-820290-5.
  11. Laqueur, Walter (1978). Fascism: A Reader's Guide: Analyses, Interpretations, Bibliography. University of California Press. p. 20, 357. ISBN 978-0-520-03642-0.
  12. Payne, Stanley G. (1995). A history of fascism, 1914-1945. University of Wisconsin Press. p. 10. ISBN 978-0-299-14870-6. Retrieved 7 February 2022. What fascist movements had in common was the aim of a new functional relationship for the social and economic systems, eliminating the autonomy (or, in some proposals, the existence) of large-scale capitalism and major industry, and creating a new communal or reciprocal productive relationship through new priorities, ideals, and extensive government control and regulation.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Bel, Germà (April 2006). "Against the mainstream: Nazi privatization in 1930s Germany" (PDF). Economic History Review. University of Barcelona. 63 (1): 34–55. doi:10.1111/j.1468-0289.2009.00473.x. Retrieved 8 July 2020. {{cite journal}}: |hdl-access= requires |hdl= (help)
  14. Overy, Richard (2006). Why The Allies Won. London: Random House. ISBN 978-1-84595-065-1.
  15. Gat, Azar (August 2007). "The Return of Authoritarian Great Powers". Foreign Affairs. Council on Foreign Relations. 86 (4): 59–69. JSTOR 20032415.
  16. Fuchs, Christian (29 June 2017). "The Relevance of Franz L. Neumann's Critical Theory in 2017: Anxiety and Politics in the New Age of Authoritarian Capitalism" (PDF). Media, Culture & Society. 40 (5): 779–791. doi:10.1177/0163443718772147. Retrieved 8 July 2020.
  17. Fuchs, Christian (27 April 2018). "Authoritarian Capitalism, Authoritarian Movements, Authoritarian Communication" (PDF). TripleC. 15 (2): 637–650. doi:10.1177/0163443718772147. Archived from the original (PDF) on 13 اكتبر 2019. Retrieved 8 July 2020. {{cite journal}}: Check date values in: |archive-date= (help)