بحث ویکیپدیا:مقاله خرد - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
روانی رهنمود[ویرایش]
این از جایی ترجمه شده؟ حسام ۰۹:۵۲، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- بله. en:wikipedia:stub بهآفرید ۱۰:۰۱، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
به علت نثر و نحوه ترجمه من این نوشته را شایسته داشتن برچسب رهنمود نمیدانم. حسام ۱۰:۲۸، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- رهنمود در مورد مفاد است. هر جای متن به نظرتان ثقیل آمد عوض کنید. بهآفرید ۱۱:۰۵، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- در رهنمود بودن شکی نیست ولی فکر میکنم که متن مقاله برای سادهفهم بودن برای گویشوران امروز و حتی دیروز زبان فارسی باید بازنویسی شود. سبک نوشته دشوارفهم است.--سروش ☺گپ ۱۱:۱۸، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- من جای شما باشم ادعا را حداکثر منحصر به «امروزیان» میکنم. :-) به هر حال از ویرایشها شما و به کار انداختن ماشین زمان متشکرم. بهآفرید ۱۱:۲۰، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- اگر بحث بر سر ویرایش است که این موضوع نیازی به بحث ندارد. کار در ویکیپدیا یعنی ویرایش. آیا حسام دلیل دیگری هم دارد که این نوشتار شایسته داشتن برچسب رهنمود نیست؟Aparhizi ۱۱:۲۳، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- ببینید تمام رهنمودهای انگلیسی در ویکیپدیای فارسی هم رهنمود هستند مگر اینکه اجماعی بر خلاف آن وجود داشته باشد. ولی جایی نگفتهایم که تمام ترجمههای این رهنمودها، پیشفرض رهنمود میشوند. از نظر من نوع ترجمه هم باید مورد قبول جمع باشد که در این مورد نیست. البته الان که نگاه میکنم بهتر شده است. کار در ویکیپدیا هم یعنی ویرایش ولی تا وقتیکه ویرایش انجام نشده اولین کار برداشتن نوشتهایست که نشاندهنده مقبولیت است. همانطور که در مورد مقالات برچسب بیطرفی و درستی و ... استفاده میشود. حسام ۱۱:۵۳، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- دانشنامهها را در حد زبان سطح دیپلم مینویسند مگر اینکه مشخصاً منظور چیزی جز آن باشد. مثلاً بگویند دانشنامهٔ کودکان و نوجوانان. و از کی نظر شما = نظر جمع؟ مگر شما با نظر جمع برچسب را برداشتید؟ بهآفرید ۱۲:۱۹، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- ببینید تمام رهنمودهای انگلیسی در ویکیپدیای فارسی هم رهنمود هستند مگر اینکه اجماعی بر خلاف آن وجود داشته باشد. ولی جایی نگفتهایم که تمام ترجمههای این رهنمودها، پیشفرض رهنمود میشوند. از نظر من نوع ترجمه هم باید مورد قبول جمع باشد که در این مورد نیست. البته الان که نگاه میکنم بهتر شده است. کار در ویکیپدیا هم یعنی ویرایش ولی تا وقتیکه ویرایش انجام نشده اولین کار برداشتن نوشتهایست که نشاندهنده مقبولیت است. همانطور که در مورد مقالات برچسب بیطرفی و درستی و ... استفاده میشود. حسام ۱۱:۵۳، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- اگر بحث بر سر ویرایش است که این موضوع نیازی به بحث ندارد. کار در ویکیپدیا یعنی ویرایش. آیا حسام دلیل دیگری هم دارد که این نوشتار شایسته داشتن برچسب رهنمود نیست؟Aparhizi ۱۱:۲۳، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- در دیروزین یا امروزین بودن نوشتار: راستش من مطالعات اندکی در این زمینه(یعنی زبان و به ویژه فارسی و تاریخچهاش) کردهام و به یاری دوستان آگاهیهایی درباره لهجهها و گویشهای گوناگون فارسی و زبانهای ایرانی به دست آوردهام(اگرچه بسیار خرد که بیشترش به اندازه آموختن چند زبان دشوار است.) به نظر من اگرچه سادهنویسی بسار نیکوست ولی چون دیرینیان نوشتن یا آن را به دیگران عرضه کردن چندان جالب نیست به ویژه که فارسی از شرق تا غرب و از دیروز تا امروز به همراه دیگر زبانها به ویژه زبانهای ایرانی تفاوتهای درخوری کردهاست و فراتر از آن از نظر آوایی و معناشناسی نیز همسانی دقیقی نداشتهاست و ندارد که البته بیگمان هیچ زبان انسانی غیر ساختگی را این ویژگی نبودهاست که تغییر نکند و برخی از این دشوار نویسیهایی که امروز جاافتاده و برخی از همین سادهنویسیهایی که امروز جاافتاده را از گرتهبردادی یا دیگرزبانمحوری(که به طور ناخواسته در اکثر ماهست.) و از الگوگرفتن برای ساختن واژههای جدید است.(که بنده این یکی را با این که خود گونهای دیگرزبانمحوری ممکن است به شمار آید را میپسندم و سبب بالش زبان میدانم. منظورم روش دکتر حسابی است که البته چندان روش فرهنگستان نیست. این طرز نوشتن شما نیز آمیزهای از همه آنهاست و نمیتوان آن را به بخشی خاص یا زمانی ویژه نسبت داد که این خود حُسنی درپذیرش همگانی آن است ولی کمفهم بودن آن دلیلی بر خودداری از آن است. از نوشتن این مقاله نیز از شما سپاس.--سروش ☺گپ ۱۱:۳۷، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- من هم از شما ممنونم. بهآفرید ۱۲:۲۷، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- من جای شما باشم ادعا را حداکثر منحصر به «امروزیان» میکنم. :-) به هر حال از ویرایشها شما و به کار انداختن ماشین زمان متشکرم. بهآفرید ۱۱:۲۰، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- به نظر من متن صفحه به اندازه کافی قابل فهم هست. --دوستدار ایران بزرگ ۲۰ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۰۲ (UTC)
- در رهنمود بودن شکی نیست ولی فکر میکنم که متن مقاله برای سادهفهم بودن برای گویشوران امروز و حتی دیروز زبان فارسی باید بازنویسی شود. سبک نوشته دشوارفهم است.--سروش ☺گپ ۱۱:۱۸، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
یک توضیح[ویرایش]
من فقط سعی میکنم درست بنویسم. معیار درستنویسیام نثر مرسل قبل از مغول است و همان برایم معتبر است. سعی در تقلید هم ندارم فقط سعی میکنم دستور زبان را به کار میبرم و از غلطهای امروزین بپرهیزم. اینکه نثر بوی کهنگی میگیرد (و راستش من خودم خیلی وقتها جز با واکاوی و نگاه دوباره و دقت متوجه نمیشوم) دیگر تقصیر من نیست. مثلاً «داشته باشم» به معنی «بدارم» غلط است. داشته باشم صیغهٔ ماضی التزامی از مصدر داشتن است. برای مضارع التزامی باید گفت بدارم و برای مضارع اخباری باید گفت میدارم و برای صیغهٔ امری باید گفت «دار=بدار». البته آوردن مضارع مطلق به جای مضارع اخباری آن هم در مورد فعل داشتن غلط نیست. یا مثلاً عبارت فعلی یا استفادهٔ بیرویه از همکرد را نمیپسندم (ویرایشکردن در مقابل ویراستن) و تا میتوانم از فعلهای پیشوندی که هر یک معنی دقیق میدارند استفاده میکنم. اینها هم همه شکر خدا مدون است و رفتار بنده از بدعت به دور. اگر به درستنویسی که به معنی فارسینویسی بی محورقراردادن یک زبان دیگر و پرهیز از غلطهای رایج امروزین است علاقه میدارید، تاریخ زبان فارسی خانلری و سبکشناسی محمدتقی بهار را ببینید. زبان پاک کسروی هم در نوع خود خوب است.
پس بنده علاقه نمیدارم که سبک قدما را تقلید کنم تنها از اشتباهات امروزیان میپرهیزم. جالب است که صبح و شب شعرهای سعدی و حافظ از رسانهها پخش میشود و هنوز میدارم حساسیتبرانگیز است است مگر سعدی نمیگوید:
پیش از این گویند سعدی دوست میدارد تو را | بیش از آنت دوست میدارم که ایشان گفتهاند |
یا تا کسی به جای پرهیز کردن میگوید بپرهیز، ناگهان گوشها تیز میشود. مگر همین سعدی نمیگوید:
بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد | من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم |
یا استفاده از یای مجهول در پایان افعال برای حالت شرطی یا دعایی. مگر همین خیام را شجریان نخواندهاست که
ای کاش که جای آرمیدن بودی | یا این ره دور را رسیدن بودی | |
یا از پس صد هزار سال از دل خاک | چون سبزه امید بردمیدن بودی |
من نه کلمهها را در معنی منسوخ به کار میبرم و نه علاقهای به این کار میدارم. بهآفرید ۱۲:۰۸، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- سخن شما درست ولی شوربختانه مردم آن را کمتر میپسندند و حسی دیگر جز آنچه شما دارید به آنها دست میدهد وگرنه من هم میگویم:
شب غارت تتاران، همه سو فکنده سایه | تو به آذرخشی این سایهٔ دیوسار بشکن |
به هر روی فارسی مقبول نیز آناست که در تهران و اصفهان و چون آن سخن میرود(با همان کلمات و دستور زبان) جدا از آن که تا کجایش درست است و چه قدر مغولی شده و ... . من خود گمان میکنم که در هنگام ویرایش باید خود را در جای کاربران و خوانندگان گذارد و درباره دل و حال آنها اندیشید که اگر به در این باره ننگریم هرچه کاذسنایانه نوسیم نوشتهها مان کمتر سودمند خواهدافتاد. وگرنه گوشم گمانمیکند «به سال» و چون آن هنوز در پشتو هست. رای فک اضافه در کردی و اردو کاربرد دارد. در برخی گویشهای خراسانی هنوز هم تا اندازهای چون دیرینیان سخن گویند. مثلا شاید باور نکنید که در گویش نیشابوری همیشه به جای فعل شدن از رفتن، برفتن استفادهمیشود و حتی کلمات آغاز شوند با ساکن نیز هستند(چون پارسی میانه)، یا به جای گفتن برگفتن و بجای اکثر فعلها بر.. یا ب.. میگوید یا در گویش اصفهانی چون در گویش تاجیکی و چون پهلوی مردِ خوب را مردی خوب گویند. یا در کرمان به جای عصر پسین گویند. بلوچان و کردها به خانه «هوش» گویند که از اوستایی بهجا مانده و در فارسی «هوشنگ» مانده و در انگلیسی «هاوس» شده است. البته احتمالا از اینها از من بیشتر میدانید. شاید برای دیگر ویراستاران به درد خورَد.--سروش ☺گپ ۱۲:۲۹، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- سه مبحث است. انتخاب کلمات. تلفظ کلمات و دستور زبان. من فقط بحثم دستور زبان است. اینکه من بگویم هوا سرد رفت. نزد من مقبول نیست. راستی یک چیز دیگر. معنی رفتن و برفتن فرق دارد. هنگامی که رفتن میگویید معمولاً مقصد ذکر میشود. هنگامی که برفتن میگویید معمولاً مقصد ذکر نمیشود. «بهآفرید از تهران به اصفهان رفت.» «سروش در تهران ماند و بهآفرید برفت!». شاید تعجب کنید که این قاعده تا چه اندازه در فارسی قبل از مغول مراعات میشود. دیگر اینکه منظور من این نبود که فارسی ما مغولی شدهاست. بلکه منظور این است که بعد از مغول آموزش و پرورش در ایرانزمین به وضع بدی افتاد و از آنجا درستنویسی تا حد زیادی مدیون آموزش و پرورش است وضع رو به افتضاح رفت. بهآفرید ۱۲:۳۷، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
خلاصه این که اگر به مردم بخواهیم چیزی بیاموزیم. ایرجمیرزایی بیشتر میفهمند چون امروزیتر است و اگر حرکت بخواهد به سوی درست نوشتن باشد باید کند و کممحسوس تا دیگران را نیازاردو نوشتههامان بر آنها سودمند افتد که چون سر و کارت با کودک فتاد/... حال هم چون سر و کارمان با پارسیگویان امروزه است باید آنها را دریابیم. البته در جای خود و با ادبا از درستگویی نباید چشم پوشید که آنان اغلب شیوهٔ بیان را جویند.--سروش ☺گپ ۱۲:۳۵، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
اجماعی موقت بر خلاف اجماعی انگلیسی[ویرایش]
من پیشنهاد اجماعی بر خلاف اجماع انگلیسی دست کم برای فعلا یا برای مدتی کوتاه را دارم. در ویکی انگلیسی برای ساخت الگوی جدید خردمقالهای جدید نیاز به طرح پیشنهاد و بررسی یک به یک داریم ولی از آنجا که این کار دردسر دارد و ... نیاز به بررسی و توجه فراوان، پیادهسازی بیدرنگ آن را نیاز نمیبینم و پیشنهاد میکنم که نخست یک فهرست از الگوهای خرد موردِ نیاز بسازیم و با معادلهای انگلیسیشان آنها را از ویکیانگلیسی به مدد ربات برای ویکی فارسی بسازیم و پس از چندی که پروژه راه افتاد و با تجربگان فعلی پروژه اکثر الگوهای مورد نیاز را ساختند، روش ویکیپدیای انگلیسی را پیادهسازی کنیم. فواید این کار:
- وقت کاربران کمتر گرفته میشود.
- الگوهای درستشده از هماهنگی بیشتری برخوردارند.
- همگی پیوند میانویکی دارند.
- از اشتباهات کوچک انسانی به دورند.
- ردههای خردهها ردهبندی بهتری خواهندداشت. و مسلما ربات این ردهها را نیز باید بسازد.
- همگان پیش از اعمال میتوانند نظر دهند و در صورت نیاز اصلاح کنند.
من برای کشورها فهرستی تهیه کردهام و ردهبندی آنها را نیز بر پایهٔ قاره چون ویکی انگلیسی انجام دادهام. که میتواند در این زمینه سودمند باشد. فکر میکنم بیش از ۵۰۰ تا ۶۰۰ الگوی اینجوری نیاز داشتهباشیم. --سروش ☺گپ ۱۲:۲۹، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
درخواست ویرایش در ۲۶ اوت ۲۰۱۷[ویرایش]
Parissa .sm (بحث) ۲۶ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۰۹ (UTC)
این درخواست ویرایش پاسخ داده شدهاست. |پاسخ= را به خیر تغییر دهید تا درخواستتان دوباره فعال شود. |
Parissa .sm (بحث) ۲۶ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۰۹ (UTC)
این دروازه جای دروازه قبلی را گرفت که درسال 1734 ، طی ِ سد مالیاتی برلین ، ساخته شد . این دروازه 26 متر ارتفاع ، 5/65 متر طول و عمقی به اندازه 11 متر دارد و شامل پنج راه عبور و مرور و دو خانه کوچک است . تاوقتی که " کِزِر " یکی از ستون ها را برداشت ، چون تنها بدون وسیله نقلیه میتوانست از زیر گذرگاه مرکزی عبور کند . در سال 1793 ، این دروازه با ارابه ای چهار اسبه ، توسط " یوهان گوتفرید شاکو " در سال ( 1850 – 1764 ) تکمیل شد ، این در حالی است که او " الهه ویکتوریا " را به تصویر کشید که درحال هدایت ارابه ای است که چهار اسب آن را میکشند . این مجسمه با مس ، عملی شد . درسال 1806 ، این دروازه توسط ناپلئون بوناپارت ازبین رفت ، که میخواست در پاریس اقامت کند . پس از شکست امپراتور اول ، ارابه چهار اسبه به برلین بازگشت و در آنجا مرمت شد و با سمبل جدیدی از قدرت ( عقاب پروسی ) آراسته شد . این ارابه چهار اسبه ، پس از چندین مذاکره ، باردیگر عقاب و صلیب آهنینش را به دست آورد . این عقاب و صلیب نماد جنگی است که توسط " کارل فردریک شینکل " و به در خواست پادشاه، " فردریک گیوم سوم " ، طراحی شد . پس از جنگ جهانی دوم ، مجسمه گچی و نسخه ای بدلی از آن طراحی شد . هنگامِ نبرد برلین ، سربازان آلمانی پشت ارابه چهاراسبه پناه گرفته بودند ، جایی که آنها شلیک کرده و به شدت به این مجسمه خسارت وارد کردند . تنها دو اسب پس از این حمله سالم باقی ماندند . در 21 سپتامبر 1956 ، دادرس و قاضی شهر برلین تصمیم گرفت تا تنها دروازه شهر را همچون سابق ، بار دیگر استوار سازد . این اصلاح و نوسازی در 14 دسامبر 1957 به پایان رسید . در تقسیم شهر ، دروازه براندنبورگ در ناحیه شرقی قرار گرفت . با ساختن دیوار برلین ، در 13 اوت 1961 ، این دیوار در میان زمینی خالی از سکنه وجود دارد که توسط سربازان آلمانی حفاظت شده و بدین ترتیب دیگر نمی توان نه از سمت شرق و نه از سمت غرب عبور کرد . درحالی که مشاهده این بنا از خیابان " اونتر دَن لیندَن " (در ناحیه شرق ) توسط هیچ دستگاه امنیتی (به جز موانع و سدها ) متوقف نشد . دیواری بتنی با حدود سه متر ارتفاع از ناحیه غرب سرهم بندی شد که پایه های این بنا را از دید برلینی های ناحیه غرب پنهان میکرد . هنگام ورود در بازدید رسمی از برلین غربی ، روسای غربی ( همچون رییس جمهور کِنِدی در ژون 1963 ) به سخنرانی کردن مقابل این دروازه عادت کرده بود . نفوذ و اختیارات جمهوری آلمان ، باعث شد پوشش هایی ( اغلب پرچم های دولت آلمان یا پارچه هایی قرمز رنگ ) درمیان ستون های این بنا قرار گیرد ، تا احتمالا از مشاهده ساکنین شرق برلین که برخی از آنها بیش از حد کنجکاوند ، جلوگیری شود . تاریخچه در ابتدا این مجسمه که نماد برلین است ، به نشانه صلح اطراف شهر قرارداده شد که پیروزی اش را عینیت میبخشید . در سال 1806 ، پس از سرکوبی پروس توسط گروه های فرانسوی در نبرد با " یِنا " (شهری در آلمان ) ، ناپلئون ، ارابه چهاراسبه ی این دروازه را انداخته و به عنوان غنیمت جنگی به پاریس فرستاد. درسال 1815، پس از پیروزی ارتش متفقین علیه ناپلئون ، ارابه چهاراسبه توسط گروه های " ژنرال بلوشه " در صندوق هایی بسته بندی شده ، بازگردانده شد .
Parissa .sm (بحث) ۲۶ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۰۹ (UTC)
Parissa .sm (بحث) ۲۶ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۲۶ (UTC)
- نامرتبط به این صفحه. آیدین (بحث) ۵ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۳۷ (UTC)
این مقاله خرد است؟[ویرایش]
خود این مقاله(یعنی ویکیپدیا:مقاله خرد) برچسب خرد دارد، اما فکر میکنم این مقاله خرد نیست و به اندازهی کافی گسترش یافته است. --فاروق (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۳۷ (UTC)