حالت دستوری - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

در دستور زبان، حالَت ابزاری است که نقش دستوری یک واژه در جمله را نشان می‌دهد. برای نمونه با استفاده از حالت، می‌توان فهمید که آیا یک اسم (نام‌واژه) در یک جمله، فاعل است، مفعول است یا نقش مِلکی دارد.

حالت‌ها معمولاً با چسبیدن یک وند ویژه به واژه یا به عبارت دیگر «صرف شدن یک اسم یاصفت» پدید می‌آیند. حالت، در زبان‌های تصریفی و پیوندی موجود است. حالت دستوری در بسیاری از زبان‌های جهان دیده می‌شود. زبان‌هایی مانند فنلاندی (با ۱۶ حالت دستوری) و مجاری از پرحالت‌ترین زبان‌های دنیا هستند.[۱]

حالت‌نمایی یکی از روش‌های مورد استفاده در زبان‌های مختلف برای نشان دادن ارتباط نحوی میان عناصر جمله است. حالت به نظام نشان دادن اسم‌های وابسته برای نوع رابطه که با هسته دارند گفته می‌شود و برای نشان دادن رابطه یک اسم با فعل در سطح‌بند یا رابطه یک اسم با حرف اضافه یا اسم دیگر درصد گروه به کار می‌رود.[۱]

در سطح‌بند یا جمله، وابسته‌های فعل شامل موضوع‌های وابسته به ظرفیت فعل و افزوده‌های غیر وابسته به ظرفیت فعل هستند. همه این وابسته‌ها ممکن است با استفاده از حالت‌نماها نشان داده شود.[۱]

دو نظام حالت‌نمایی فاعلی-مفعولی و کنایی-مطلق بیشترین کاربرد را در زبان‌های دنیا دارند و از میان این دو نظام، نظام حالت فاعلی-مفعولی در میان زبان‌های دنیا به مراتب بی‌نشان‌تر از نظام حالت کنایی-مطلق است.[۱]

این دو نظام در زبان‌های ایرانی نیز پرکاربرد هستند و در جملات ساخته شده با زمان حال، در بسیاری از زبان‌های ایرانی از نظام حالت فاعلی-مفعولی پیروی می‌شود.[۱]

در زبان فارسی[ویرایش]

زبان فارسی امروز که از حرف اضافه برای نمایاندن حالت‌های گوناگون نحوی استفاده می‌کند، تصریف نام ندارد؛ و شاید تنها بتوان پایانهٔ ندایی -آ را در واژه‌ای چون «سعدیا»، نمونه‌ای از تصریف نام در زبان فارسی دانست.[۲] پارسی باستان دارای هشت حالت دستوری بوده‌است.[۳] بدین ترتیب: نهادی، مفعولی، وابستگی، ندایی، ازسویی، ابزاری، کنش‌گیری و مکانی.[۴]

حالت در زبان‌های هندواروپایی[ویرایش]

زبان‌های هندواروپایی در اصل به شکل تاریخی دارای هشت حالت تصریفی بوده‌اند ولی زبان‌های امروزین هندواروپایی (از جمله فارسی) معمولاً بیشتر این حالت‌ها را کنار گذاشته‌اند و تعداد حالت‌ها در آن‌ها از هشت کم‌تر است. زبان‌های امروزی، بیشتر از حروف اضافه و جایگاه قرارگیری واژه در جمله برای نمایاندن نقش واژه‌ها در جمله استفاده می‌کنند.

هشت حالت (Case) تاریخی هندواروپایی از این قرارند:

  • حالت نهادی (Nominative) کنندهٔ کار و نهاد جمله را نشان می‌دهد.
    ما به بوستان رفتیم.
  • حالت مفعولی (Accusative) که مفعول بی‌واسطه را نشان می‌دهد.
    کتاب بیاور. (اسم جنس)
    کتاب را بیاور. (اسم شناخته یا معرفه)
  • حالت کنش‌گیری (Dative) که مفعول باواسطه را نشان می‌دهد.
    شهریار به ما پول داد.
    علی به مدرسه آمد.
    من برای امتحان فردا نگرانم.
    مردم بر ضحاک ستمگر شوریدند.
  • حالت ازسویی (Ablative) که حرکت از سوی چیزی یا دلیل چیزی را نشان می‌دهد.
    از خانه رفت.
    از افسردگی رنج می‌برد.
  • حالت وابستگی (Genetive) که نقش اضافه و شکل ملکی را نشان می‌دهد.
    خانهٔ ما بزرگ است.
    گل لاله زیباست.
  • حالت ندایی (Vocative) که مخاطب جمله را نشان می‌دهد.
    سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
  • حالت مکانی (Locative) که مکان را جمله نشان می‌دهد.
    او در کرج زندگی می‌کند.
  • حالت ابزاری (Instrumental) که ابزار انجام یک فعل را نشان می‌دهد.
    او زمین را با جارو رُفت.
    او با هواپیما سفر کرد.

که همان‌گونه که دیده شد حالت‌ها در پارسی باستان نیز دقیقاً همین هشت حالت هستند.

فهرست کامل تمامی حالت‌های دستوری یافته‌شده در زبان‌های جهان در این جدول گردآوری شده‌است:

بیشتر حالت‌های مکانی و متفرقه در این جدول مربوط به زبان‌های اورالی (فنلاندی و …) و مجاری است.

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

Blake, Barry J. Case. Cambridge University Press: 2001. Pg. 1

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ سبزعلیپور، جهاندوست و ایزدی فر، راحله: نظام حالت‌نمایی در گویش تاتی خلخال. دوماهنامه جستارهای زبانی. د۵، شماره ۴. پیاپی ۲۰. آذر و دی ۱۳۹۳.
  2. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بایگانی‌شده در ۲۵ نوامبر ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine، جلد ۱۵: سرواژهٔ تصریف.
  3. باقری، مهری، تاریخ زبان فارسی، تهران: نشر قطره، ۱۳۷۳ خورشیدی. ص ۱۶۰.
  4. همان.