عماد خراسانی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

عماد خراسانی
نام اصلی
عمادالدین حسنی برقعی
زادهبهار ۱۳۰۰ خورشیدی
مشهد
درگذشته۲۸ بهمن ۱۳۸۲
تهران
آرامگاهمقبرةالشعرای آرامگاه فردوسی
تخلصشاهین، عماد
پیشهشاعر
زمینه کاریغزل‌سرا
ملیتایرانی
همسر(ها)همسرش هشت ماه بعد از ازدواج درگذشت
پدر و مادرسیدمحمدتقی معین دفتر
بی‌بی حرمت

سید عمادالدین حسنی برقعی(مبرقعی)، معروف به عماد خراسانی (۱۳۰۰ - ۲۸ بهمن ۱۳۸۲) شاعر غزل‌سرا و قصیده‌سرای مشهور خراسانی بود و از نام‌آوران شعر و غزل معاصر ایران به‌شمار می‌آمد.

زندگی‌نامه[ویرایش]

عماد خراسانی به روایت مهدی اخوان ثالث متولّد بهار ۱۳۰۰ خورشیدی در توس (مشهد) روستای کاهو است[۱] اما خود در مصاحبه‌ای گفته تولدش را بدون هیچ توضیح دیگری در ۱۲۹۹[۲] ثبت کرده‌اند. پدرش «سید محمدتقی معین‌دفتر» (از صاحب منصبان آستان قدس رضوی) و مادرش «بی‌بی حرمت» نام داشتند. نسب عماد به احمد بن موسی مبرقع امام محمد تقی جواد می‌رسد و نام کاملش سید عمادالدین حسن برقعی است.[۳]

عماد در ۳ سالگی مادرش را از دست داد و در ۶ سالگی پدرش را و از آن پس تحت سرپرستی پدربزرگ و مادر بزرگ رشد کرد. عماد از ۹ سالگی با تشویق دایی خود، شعرخوانی و سرودن شعر را آغاز کرد. او در جوانی با تخلص «شاهین» یا «شاخص» شعر می‌گفت و سپس تخلص «عماد» را برگزید. تخلص عماد خراسانی را فریدون مشیری برای او انتخاب کرد.[۲]

زندگی شخصی[ویرایش]

عماد یک بار ازدواج کرد اما همسرش هشت ماه بعد درگذشت. او از سال ۱۳۳۱ به تهران رفت. عماد خراسانی فرزندی نداشت و تا آخر عمر تنها زندگی کرد.

درگذشت[ویرایش]

وی پس از یک دورهٔ بیماری در صبح روز سه‌شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۲ در تهران در سن ۸۲ سالگی درگذشت.

عماد در نگاه دیگران[ویرایش]

«مهدی اخوان ثالث» که یکی از دوستان صمیمی عماد بود در مقدمه‌ای بر کتاب «ورقی چند از دیوان عماد» شرح حال و زندگی کاملی از عماد را نوشته که این کتاب تاکنون بارها با همان مقدمه تجدید چاپ شده‌است.[۴] به گفته اخوان ثالث «اگر شعر را در معنای حقیقیش به‌جای آوریم، نه فقط فن و صنعت‌گری و مهارت در تمشیت امر و قافیه و کلمات، بی‌شک عماد در غزل‌سرایی از شاعران برجسته و تراز اوّل معاصر است و در قیاسی وسیع‌تر، سخن او از این و آن متمایز است.»[۵]

پرویز خائفی از غزلسرایان معاصر، عماد خراسانی را یکی از معتبرترین چهره‌های غزل معاصر دانسته و می‌گوید: در دوره‌ای که غزل در ادبیات ما شرایط خاصی داشت و به سکون و سرگردانی رسیده بود، «محمد حسین شهریار»، «محمدحسن رهی معیری» و «عماد خراسانی» هر یک با زبان و بیان خاص خود در پی غزل اصیل و سنتی رفتند. در ضمن این‌که عماد با حفظ ساختار و استحکام شعر کهن، حالاتی را ارائه می‌دهد که قابل توجه‌است و درد جامعه امروز را می‌شناسد. نکتهٔ مهم در غزل عماد، تجلی دردها، ناراحتی‌ها و سرخوردگی‌هایی است که او در زندگی خود با آنها روبه‌رو بوده‌است. او اصالت غزل را حفظ می‌کرد و هیچ‌وقت از روی تفنّن غزل نگفت، بلکه مفهوم غزل یعنی عشق و دوست داشتن را شناخته و به‌کار می‌برد. خائفی کار عماد را بالاتر از شهریار می‌داند و می‌گوید: شهریار تراش خاص زبان فارسی را گاهی اوقات رعایت نمی‌کرد، ولی زبان عماد شفاف و تراش داده شده‌است.[۴]

حسین منزوی غزل عماد را غزلی بینابین دانسته و می‌گوید: غزل عماد ضمن اینکه به ارزش‌های کلاسیک پایبند است، از برخی فضاها و اصولهای تازه هم خالی نیست. غزل عماد عاشقانه است و کمتر از مضامین فلسفی و اجتماعی استفاده می‌کند. منزوی معتقد است: غزل عماد، غزل و تغزل و حدیث نفس است. البته طبیعی است که در سن و سال پیری مانند همه به شکایت از دنیا و مسائل آن بپردازد، اما غزل او مانند غزل سایه یا منوچهر نیستانی نیست که علاوه بر طرح مضامین شخصی و عاطفی، به مشکلات اجتماعی و مسائل زمانه نیز بپردازد.[۴]

فرج سرکوهی معتقد است: «شعرهای عماد در قوالب کلاسیک قدمائی است و عماد به مباحث نظری مطرح در ایران در زمینه زبان، ساختار و فرم شعر بی‌اعتنا بود اما ماندگاری شعر او دیوان او را به کتاب درسی شاعران تازه‌نفس نوجو و نوگرا ـ از «نیمائی و پسانیمائی» گرفته تا «مدرن و پسامدرن» ـ بدل می‌کند؛ چرا که ابعادی از راز ماندگاری و جاودانگی در زبان و فرهنگ، راز تأثیر، نفوذ و حیات ادبی را در دیوان او می‌توان خواند.» سرکوهی می‌گوید: «در شعر عماد همان جوهری است که قدما اصطلاح «سهل و ممنتع» را در توصیف آن به کار برده و سعدی را نمونه متعالی آن می‌دانستند. در بهترین شعرهای عماد اثری از تصنع زبانی و فرمی و ساختاری نیست و عماد عاطفه، ذهنیت، تخییل، اندیشه و حسی را در شعر خود درونی کرده، در اجرا به شعر برکشیده و با چنان قدرتی بیان می‌کند که مخاطب را به درون شعر می‌کشاند.»[۵]

اشعار[ویرایش]

دیوان اشعار عماد خراسانی با مقدمه‌ای از مهدی اخوان ثالث، بارها تجدید چاپ شده‌است.[۵]

برخی شعرهای عماد به ضرب‌المثل بدل شده و چند نسل از لایه‌های گوناگون مردم ایرانیان، از شاعران نوآور گرفته تا کسانی که با ادبیات مکتوب معاصر آشنائی چندانی ندارند، عواطف و احساسات و حالات خود را با تکرار بیتی از عماد بیان می‌کنند که در حافظه آنان نقش بسته‌است.[۵]

عهد کردم که دگر می‌نخورم در همه عمربه‌جز از امشب و فردا شب و شب‌های دگر

یا این بیت دیگر:

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانماز چه با دشمن جانم شده‌ام دوست ندانم!

این غزل زیبا و معروف از اوست:

پیش ما سوختگان، مسجد و میخانه یکیستحرم و دیر یکی، سبحه و پیمانه یکی است
اینهمه جنگ و جدل حاصل کوته‌نظریستگر نظر پاک کنی، کعبه و بتخانه یکیست
هر کسی قصه شوقش به زبانی گویدچون نکو می‌نگرم، حاصل افسانه یکیست
اینهمه قصه ز سودای گرفتارانستورنه از روز ازل، دام یکی، دانه یکیست
ره هرکس به فسونی زده آن شوخ ار نهگریه نیمه شب و خنده مستانه یکیست
گر زمن پرسی از آن لطف که من می‌دانمآشنا بر در این خانه و بیگانه یکیست
هیچ غم نیست که نسبت به جنونم دادندبهر این یک دو نفس، عاقل و دیوانه یکیست
عشق آتش بود و خانه خرابی داردپیش آتش، دل شمع و پر پروانه یکیست
گر به سرحد جنونت ببرد عشق عمادبی‌وفایی و وفاداری جانانه یکیست

و یا شعری دیگر از عماد خراسانی :

                 
گر چه مستیم و خرابیم چو شب های دگرباز کن ساقی مجلس سر مینای دگر
امشبی را که در آنیم غنیمت شمریمشاید ای جان، نرسیدیم به فردای دگر
عهد کردم که دگر می‌نخورم در همه عمربه‌جز از امشب و فردا شب و شب‌های دگر
مست مستم، مشکن قدر خود ای پنجه غممن به میخانه ام امشب تو برو جای دگر
چه به میخانه چه محراب، حرامم باشدگر به جز عشق توام هست تمنای دگر
تا روم از پی یار دگری می بایدجز دل من دلی و جز تو دلارای دگر
باده پیش آر که رفتند از این مکتب رازاوستادان و فزودند معمای دگر
گر بهشتی است، رخ توست نگارا! که در آنمی توان کرد به هر لحظه تماشای دگر
از تو زیبا صنم این قدر جفا زیبا نیستگیرم این دل نتوان داد به زیبای دگر
می فروشان همه دانند عمادا! که بودعاشقان را حرم و دیر و کلیسای دگر

یکی از اشعار مشهور عماد خراسانی به لهجه مشهدی :

یرگه کار مو و تو دِرَه بالا می‌گیرهذرَه ذرَه دِرَه عشقت تو دلم جا می‌گیره
روز اول به خودُم گفتُم ای‌یم مثل بَقیحالا کم کم می‌بینُم کار دِرَه بالا می‌گیره
چن شبه واز مودوزُم چشمامَه تا صبح ِِ به چْختیا به یک سمت بی‌خودی مات مِمنه و را می‌گیره
تا سحر جُل می زنم خواب به سراغُم نمیَههی دلُم مثل بِچِه بَهَنه‌ی بی‌جا می‌گیرَه
موگومش هرچی که مرگت چیه؟ کوفتی نمِگهعوضش نق مِزنه و ذکر خدایا می‌گیره
پیری و معرکه‌گیری که مِگن حال مویهدِره کم‌کم ای کتاب صفحه یه پینجا می‌گیره
هر که عاشق مِشه پنهون مِکِنه مثل اویَهکه سوار شُتُرَ و پوشتِشَه دولا می‌گیره

عماد و موسیقی ایرانی[ویرایش]

بسیاری از غزل‌ها و اشعار عماد در برنامه‌های مختلف موسیقی اصیل ایرانی در رادیو یا برنامه‌های خصوصی توسط هنرمندان نامی و خوانندگان مشهور خوانده شده ازجمله:

اکبر گلپایگانی، محمود محمودی خوانساری، غلامحسین بنان، عبدالوهاب شهیدی،هایده،ایرج، ناصرمسعودی،محمدرضاشجریان،علیرضاافتخاری

به گوش مخاطبان رسیده است.اکبر گلپایگانی آوازی را با این مطلع "دلم آشفته ی آن مایه ناز است هنوز" را در نهایت زیبایی اجرا کرده و همچنین محمد رضا شجریان یکی از غزل های مشهدیِ عماد را به نام «پیری و معرکه‌گیری» به‌صورت ضربی در برنامهٔ موسیقی ایرانی اجرا کرده‌است.[۳] همچنین آواز ویگن با شعر «ای دل بلا، ای دل بلا، ای دل بلایی» که از اشعار اوست معروف است. از آثار عماد می‌توان به «یک شب در بهشت» مثنوی حاوی پانصد بیت در بحرخفیف به سال ۱۳۲۰ «شبی بر مزار خیام» به سال ۱۳۲۹و کتابچه «سبو» و «دیوان عماد خراسانی» اشاره کرد.

عماد و احمد ظاهر[ویرایش]

اشعاری از اعماد توسط احمد ظاهر خوانند شهیر افغانستان خوانده شده است که از جمله آنها می‌توان به پیدا شد و پیدا شد و عهد کردم دیگر می نخورم اشاره کرد.

پانویس[ویرایش]

  1. سینا سعدی
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ علی‌اکبر جعفری
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ وب گاه گلها
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ مشاهیر. نت
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ فرج سرکوهی

منابع[ویرایش]

  • فرج سرکوهی. «هفت روز کتاب: از شعری که روزگار را شکست داد تا مجابی و هدایت نقاش». وب گاه بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۲۶ آبان ۱۳۸۹.
  • سینا سعدی. «عماد خراسانی درگذشت». وب گاه بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۲۶ آبان ۱۳۸۹.

پیوند به بیرون[ویرایش]