فریدون آدمیت - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

فریدون آدمیت
سفیر ایران در هند و فیلیپین
دوره مسئولیت
فروردین ۱۳۴۲ – خرداد ۱۳۴۴
پادشاهمحمدرضاشاه پهلوی
نخست‌وزیراسدالله علم
حسنعلی منصور
امیرعباس هویدا
پس ازعبدالحسین مسعود انصاری
پیش ازجلال عبده
سفیر ایران در هلند
دوره مسئولیت
۱۳۴۰ – ۱۳۴۲
پادشاهمحمدرضاشاه پهلوی
نخست‌وزیرعلی امینی
اسدالله علم
پس ازمحسن رئیس
پیش ازاسماعیل ریاحی
اطلاعات شخصی
زاده۱ مرداد ۱۲۹۹
تهران
درگذشته۱۰ فروردین ۱۳۸۷ (۸۷ سال)
بیمارستان تهران کلینیک، تهران
آرامگاهبهشت زهرا
ملیت{{|ایران|۱۹۶۴}}
محل تحصیلدانشکدهٔ علوم سیاسی و اقتصاد لندن
پیشهسیاستمدار
تخصصمورخ
تالیفاتامیرکبیر و ایران

فریدون آدمیت (۱ مرداد ۱۲۹۹،[۱] تهران – ۱۰ فروردین ۱۳۸۷، تهران) نویسنده، تاریخ‌نگار و همچنین از مقامات عالی‌رتبه وزارت امور خارجه ایران در زمان پهلوی دوم بود. آثار وی عمدتاً دربارهٔ تاریخ مشروطیت و شخصیت‌های مرتبط با آن است. روش او در تاریخ‌نگاری به گفتهٔ خودش، تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی بود.[۲]

زندگی[ویرایش]

فریدون آدمیت، فرزند عباسقلی خان قزوینی در سال ۱۲۹۹ خورشیدی در تهران متولد شد.

تحصیلات[ویرایش]

آدمیت بعد از تحصیلات ابتدایی به دارالفنون رفت و تا کلاس پنجم در آنجا ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۱۸ کلاس پنجم متوسطه را به اتمام رساند و سه ماه بعد امتحان نهایی را پشت سر گذاشت. او در سال ۱۳۱۸ به خدمت وزارت پست و تلگراف درآمد و سال بعد به وزارت خارجه رفت. پس از آن به دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۲۱ فارغ‌التحصیل شد.[۲] وی پایان‌نامه‌اش را دربارهٔ زندگی و اقدامات سیاسی امیرکبیر نوشت که دو سال بعد (سال ۱۳۲۳) با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمهٔ استادش محمود محمود به چاپ رسید.[۲]

فریدون آدمیت بعدها در سال ۱۳۳۰ خورشیدی برای مأموریتی پنج‌ساله به سفارت ایران در لندن اعزام شد و در همین فرصت به تحصیل پرداخت و در ۱۳۳۸ در رشته تاریخ دیپلماسی و حقوق بین‌الملل از دانشگاه لندن، دکترا گرفت. رساله دکتری او روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه عثمانی ۱۸۳۰–۱۸۱۵ بود.

استخدام در وزارت خارجه[ویرایش]

آدمیت در سال ۱۳۱۹ به استخدام وزارت امور خارجه درآمد تا ضمن کار، تحصیلات خود در خارج از کشور را تکمیل کند. وی در این وزارت‌خانه، مسئولیّت‌هایی از جمله:

  • دبیر دوم سفارت ایران در لندن (نخستین فعّالیت اداری-اجرایی او)
  • معاونت ادارهٔ اطلاعات و مطبوعات
  • معاونت ادارهٔ کارگزینی
  • دبیر اوّل نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل متحد
  • رایزن سفارت ایران در سازمان ملل
  • نمایندهٔ ایران در کمیسیون وابسته به شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد
  • نمایندهٔ ایران در کمیسیون حقوقی تعریف تعرّض
  • مخبر کمیسیون امور حقوقی در مجمع عمومی نهم سازمان ملل
  • نمایندهٔ ایران در کنفرانس ممالک آسیایی و آفریقایی در باندونگ
  • مدیر کل سیاسی وزارت خارجه
  • مشاور عالی وزارت امور خارجه
  • معاون وزارت امور خارجه
  • سفیر ایران در لاهه بین سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲
  • سفیر ایران در فیلیپین
  • سفیر ایران در هند (حدوداً ۲ سال)

او حدود بیست سال هم مقام داور بین‌الملل را در دیوان حکمیت لاهه داشت. آدمیت در کنار انجام مأموریت اداری در بریتانیا، وارد مدرسه اقتصاد لندن شد و پس از پنج سال تحصیل در رشتهٔ تاریخ و فلسفهٔ سیاسی در سال ۱۹۵۱ (میلادی) به درجهٔ دکتری دست یافت.[۳]

آدمیت در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوان‌ترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد.[۴] وی در سال ۱۳۵۷ که برخی نویسندگان برای بار دوم کانون نویسندگان را به منزله یک کانون صنفی راه انداختند ریاست نخستین جلسه عمومی کانون را برعهده گرفت ولی چندی بعد از آن کناره‌گیری کرد.

درگذشت[ویرایش]

مزار فریدون آدمیت در بهشت زهرا

آدمیت برای مدتی از بیماری آمفیزم رنج می‌برد.[۵] وی بر اثر شدت یافتن بیماری گوارشی و تنفسی که مدت‌ها به آن ابتلا داشت از چند هفته قبل از مرگ در بیمارستان تهران کلینیک بستری بود و در نهایت در بعدازظهر دهم فروردین سال ۱۳۸۷ در ۸۸ سالگی در این بیمارستان درگذشت و در مقبره خانوادگی‌اش در بهشت زهرای تهران دفن شد.[۶][۷][۸][۹][۱۰]

هما ناطق نوشته‌است که فریدون آدمیت مدت کوتاهی قبل از مرگ توسط دوستی به انگلستان دعوت شد. اما همینکه پای او به لندن رسید، دولت انگلیس پاسپورت و اسناد او را ضبط کرد. فریدون از جان گرنی استاد ایرانشناسی یاری خواست. آقای گرنی هر روز وعدهٔ سرخرمن داد که فلان روز پاسپورت را پس خواهند داد، که هرگز ندادند. فریدون سرگشته و سرگردان در لندن بماند. من همه روزه با او در تماس تلفنی بودم. تا اینکه پس از دو سه هفته بعد زنگ زد و گفت: «گرفتار برونشیت شده‌ام». رفته رفته این برونشیت تبدیل به «آمفیزم» شد. تا اینکه از ایران عطاالله مهاجرانی دستور داد فریدون را بدون پاسپورت و بدون بلیط سوار هواپیما کنند و به ایران برگردانند. فریدون «آمفیزم» را نیز با خود برد.[۱۱]

رفتار آدمیت در برابر دستگاه حکومت شاه[ویرایش]

نامه فریدون آدمیت به وزیر امور خارجه تاریخ: ۵ شهریورماه ۱۳۴۷

جناب آقای وزیر امور خارجه

تعقیب مذاکرات روز شنبه دوم شهریورماه و پیشنهادِ جناب‌عالی مبنی بر این که علتِ معذور بودنِ خود را از قبولِ نمایندگیِ دولت در کمیسیونِ «تعریفِ تجاوزِ» مللِ متحد کتباً اعلام دارم، اینک مطلب را هرچه کوتاه‌تر و فشرده‌تر باطلاع می‌رسانم:

چند سالِ پیش که مسئله تعریفِ تجاوز در مللِ متحد مورد گفتگو و مطالعه بود، این‌جانب و «آلفارو» که حالا قاضیِ «دیوانِ بین‌المللیِ دادگستری» است فرمولِ مشترکی درخصوصِ تعریفِ تجاوز عرضه داشتیم که در گزارشِ کمیسیونِ مجمعِ عمومیِ مللِ متحد منتشر گشته‌است. در انطباقِ عملیِ این فرمول نسبت به ماجرایِ ویتنام و جنگِ عرب و اسراییل - دولتِ آمریکا و اسراییل متجاوز شناخته می‌شوند و ضمانتِ اجراهایِ مندرج در منشورِ مللِ متحد شاملِ حالِ هردو می‌گردد. هرگاه در کمیسیونِ اخیر نماینده دیگری از طرفِ دولتِ شاهنشاهی شرکت می‌جست خود را مقید به فرمولِ پیشنهادیِ گذشته اینجانب نمی‌دانست و به همین مآخذ بیاناتِ نماینده سابقِ ایران برای ایشان کاملاً الزام‌آور نبود. اساساً می‌توانست موضوع را به نحو دیگری برداشت کند که آن دشواری پیش نیاید.

اما هر آیینه اینجانب در آن کمیسیون شرکت می‌نمودم ناگزیر به دفاعِ همان فرمولِ سابقِ خود برمی‌خاستم و به هر قطعنامه‌ای که احیاناً بر آن پایه مطرح می‌گردید رایِ موافق می‌دادم. به عبارتِ دیگر آمریکا و اسراییل را متجاوز می‌شناختم و از نکوهشِ کارنامه اعمالِ آنان بازنمی‌ایستادم؛ و هرگاه امروز آن کمیسیون برپا می‌گشت همان رویه را در مورد تعرض شوروی نسبت به چکسلواکی اتخاذ می‌نمودم؛ زیرا حکومتِ قانون تبعیض بردار نیست و آمریکا و روسیه و اسراییل هیچ‌کدام در تعدی دستِ کمی از دیگری ندارد و هرسه متجاوزند و سیاستِ هر سه دولت در خورِ تقبیح و محکوم کردن. هر شیوه دیگری در کمیسیونِ مزبور پیش می‌گرفتم بر اعتبار و حیثیتِ این‌جانب به عنوانِ نماینده سابق چیزی نمی‌افزود. برعکس مرا به بی‌اعتقادی در گفتار و نااستواری در عقیده منسوب می‌کردند. بی‌گمان تصدیق می‌فرمایید که این تغییرِ روش از طرفِ شخصِ واحد و معینی در دستگاه‌هایِ بین‌المللی پسندیده نیست.

دیگر این که این‌جانب ناسلامتی یکی از داورهایِ «دیوانِ دائمی داوری» هستم و مجمعِ عمومی مللِ متحد نیز آن را اِبرام کرده‌است. شایسته داورِ بین‌الملل نیست که روزی خودش قاعده و فرمولی را عرضه بدارد و روزِ دیگر که پایِ انطباقِ عملیِ آن به میان کشیده می‌شود از آن روی برتابد و زیرِ پا نهد. راستش این‌که این‌جور کارها با آیینِ زندگیِ نگارنده سازگار نیست گرچه سنت متبوع و مذهب مختار باشد. هر کدام از آن دو سبب که عرض شد کافی بود که مرا از آن مأموریت معاف گردانیده باشد. این‌گونه امور همه وقت و همه‌جا و در هر نظامِ مدنی پیش می‌آید و قابلِ تفاهم شمرده می‌شود. حقیقت این که وزارتخانه متبوع به حق می‌بایستی خرسند گشته باشد که از قبولِ آن مأموریت خود را معذور دانستم. این نکته نیز ناگفته نماند که مسئولیتِ امر مطلقاً و منحصراً به عهده خودِ این‌جانب است؛ و هر اداره و شخصِ دیگری از هرگونه مسئولیتی یک‌سره آزاد و مبراست زیرا همکارانِ محترم حسن نیت را به کمال رسانیده‌اند، و از ایشان تشکرِ قلبی دارم. بیش از این تصدیع نمی‌دهم.[۱۲]

انتقادات[ویرایش]

آدمیت مخالفانی از طیف مذهبی و غیرمذهبی دارد. برخی از نیروهای غیرمذهبی ایران به خاطر توجه او به نقش روحانیون در جنبش مشروطه و برخی از مذهبی‌ها هم به خاطر توجه او به نیروهای غیرمذهبی و روشنفکران غیرمذهبی. همچنین برخی از اقلیت‌های مذهبی چون بهاییان به خاطر دیدگاه‌های او دربارهٔ بهاءالله منتقد او هستند و برخی از چپ‌ها به دلیل مواضع او، به او انتقاد دارند.[۹]

هوشنگ شهابی نمونه‌هایی از نگرش خصمانه آدمیت را نسبت به بهائیان و یهودیان ارائه کرده‌است. او می‌گوید نتیجه ملی‌گرایی شدید آدمیت باعث می‌شود او تمام اقلیت‌های مذهبی غیر از زرتشتیان را با قدرت‌های خارجی مرتبط بداند. شهابی موارد متعددی را نشان داده‌است که آدمیت منابع اولیه را به گونه‌ای تحریف کرده که با توطئه‌باوری خود سازگار باشد. سوءظن آدمیت به یهودیان و بهائیان، در ارزیابی او از سایر مورخان هم بازتاب می‌یابد. او در پاراگراف ابتدایی کتاب‌شناسیِ اثرِ خود دربارهٔ امتیاز تجارت توتون و تنباکو ۲–۱۸۹۰، نوشته‌های تعدادی از محققان یهودی را بی‌ارزش دانسته و رد می‌کند. یکی از این پژوهشگران نیکی کدی است که به گفته آدمیت «با کمک هزینهٔ سازمانی یهودی به مطالعهٔ سید جمال‌الدین اسدآبادی (همان افغانی) پرداخت و رساله‌ای دربارهٔ قیام تنباکو نوشت».[۱۳] در جایی دیگر اعلام می‌کند که یهودی بودن کدی باعث شد تا او دربارهٔ نقش علمای شیعه در انقلاب مشروطه ۹–۱۹۰۵ مبالغه کند. وی همچنین فیروز کاظم‌زاده، مورّخی که از قضا بهائی نیز هست، را به «عداوت مفرط» نسبت به ایران و ایرانیان متهم می‌کند و این احساسات را ناشی از تعلقات دینی او می‌داند. در واقع، کاظم‌زاده در اوایل دههٔ ۱۹۵۰ به علت مذهبش از تدریس در ایران محروم شد، و پس از آن تصدی کرسی تاریخ روسیه را در دانشگاه یِیل بر عهده گرفت.[۱۴]

عباس امانت، استاد تاریخ و مطالعات بین‌المللی و صاحب کرسی مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ییل، معتقد است که احمد کسروی و متفکران سکولار نسلهای بعد از او مانند جلال آل احمد و فریدون آدمیت اغلب تحتِ پوشش تجدّد خواهی عُرفی دست به ایجاد نفرت نسبت به گروه‌های دینی تجدّد خواه و ناسازگار با جریان اصلی مذهب به‌خصوص بهائیان می‌زدند.[۱۵] آنها با بی‌اعتمادی به هر جنبش تجّددخواه دینی که ارزشهای اسلام و خاتمیت آن را زیر سؤال می‌برد می‌نگریستند. نگرش آنها با عدم تحمل تکثرگرایی دینی، علاقه‌مندی وافر و شرم آور به نظریات توطئه و اتهامات خیانت و بی‌وطنی علیه بهائیان همراه بود. آنها در موارد اذیت و آزار، خشونت و کشتار وحشیانه بابیان و بهاییان سکوت اختیار می‌کردند.[۱۵]

عباس امانت همچنین کارهای آدمیت را در رابطه با تاریخ جنبش بابی در کتاب «امیر کبیر و ایران» دارای اشکال می‌داند.[۱۶] در مقدمه کتاب، آدمیت وعده می‌دهد که روشی تحلیلی و بدور از تعصب پیش خواهد گرفت و مدعی می‌شود تحلیلهای تاریخی او واقع‌گرایانه و منطقی هستند. امانت معتقد است که او این ارزشها را به هیچ وجه رعایت نمی‌کند. امانت فصل «داستان باب» از کتاب «امیر کبیر و ایران» را دارای خطاهای واضح تاریخی که از بی‌دقتی در متدولوژی و اطلاعات ناکافی آدمیت نشئت می‌گیرد می‌داند و زبان آدمیت در توصیف تاریخ و عقاید آئین بابی را با ذکر چند نمونه، بسیار جدلی و توهین‌آمیز توصیف می‌کند.[۱۶] به عنوان مثال آدمیت در این کتاب آئین بابی را با فعالیت‌های یک جاسوس انگلیسی به نام آرتور کانلی مرتبط می‌داند، و مدعی می‌شود که ملاحسین بشرویه‌ای، اولین پیرو باب، جاسوس انگلیس و در ارتباط با کانلی بوده و برای منافع انگلستان باب را وادار به ادعای پیامبری کرده‌است.[۱۷] آدمیت منبع خود را، بدون ذکر صفحه، خاطرات کانلی («سفر زمینی از انگلستان به شمال هندوستان از طریق روسیه، ایران و افغانستان») ذکر می‌کند. بعدها با اعتراض مجتبی مینوی، مبنی بر اینکه کانلی در خاطرات خود هیچ اشاره‌ای به باب و بابیان نکرده‌است، آدمیت مجبور می‌شود اعتراف کند که ادعای او جعلی است. وی مطالب ساختگی را در چاپ‌های بعدی کتاب حذف می‌کند.[۱۷][۱۸][۱۹]

در همین راستا امانت دربارهٔ روش تاریخ‌نگاری آدمیت می‌گوید: «آدمیت تصویری مشوش از مکتب نوین و به اصطلاح مترقی تاریخ‌نگاری ایران به نمایش می‌گذارد، مکتبی که خود او از پیشگامان آن است».[۱۶]

به ادعای عبدالله شهبازی، آدمیت آرامش دوستدار را به دلیل اینکه بهاءالله را در زمرهٔ پیامبران بزرگ الهی از جمله موسی، عیسی، زرتشت و محمد می‌آورد، شارلاتانی می‌خواند که می‌خواهد مردم را تحمیق کند.[۵]

آثار[ویرایش]

بیشتر آثار آدمیت دورهٔ زمانی میان جنبش تنباکو (۱۲۶۹ ه‍.ش) تا استبداد صغیر (۱۲۹۰ ه‍.ش) را شامل می‌شود.[۲۰]

بازنشر آثار[ویرایش]

آثار فریدون آدمیت توسط این سازمانها در ایران بازنشر شده‌است:

منابع[ویرایش]

  1. http://zamaaneh.com/special/2008/03/post_489.html
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ «تقی صوفی نیارکی، نگاهی منتقدانه به زندگی، تاریخ‌نگاری و اندیشهٔ سیاسی فریدون آدمیت - ماهنامهٔ زمانه». بایگانی‌شده از اصلی در ۵ سپتامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۷ مارس ۲۰۰۸.
  3. «زندگی و اندیشهٔ فریدون آدمیت، تقی صوفی نیارکی، ماهنامهٔ زمانه». بایگانی‌شده از اصلی در ۵ سپتامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۷ مارس ۲۰۰۸.
  4. فریدون آدمیت در بیمارستان بستری شد - ایسنا[پیوند مرده]
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ یادداشت‌های پراکندهٔ عبدالله شهبازی
  6. BBCPersian.com
  7. «MehrNews.com - Iran, Iranian, Nuclear, political, world, sport, Cultural, economic, SocialAndOccations news and headlines». بایگانی‌شده از اصلی در ۳ آوریل ۲۰۰۸. دریافت‌شده در ۲۹ مارس ۲۰۰۸.
  8. فریدون آمدیت در بیمارستان بستری شد - ایسنا[پیوند مرده]
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ فریدون آدمیت؛ مورخ خانه‌نشین - بی‌بی‌سی فارسی
  10. http://www.hamshahrionline.ir/details/47299
  11. به یاد فریدون آدمیت/ دکتر هما ناطق
  12. منبع: عکسِ این سند در صفحاتِ ۲۱ و ۲۲ مجله بخارا شماره ۶۵ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۷) چاپ و منتشر شده‌است و اصلِ آن قاعدتاً در بایگانیِ وزارت امور خارجه وجود دارد.
  13. Atabaki, Touraj; Chehabi, Houchang (2009-06-17). "Paranoid style in Iranian historiography". Iran in the 20th Century: Historiography and Political Culture (به انگلیسی). I.B.Tauris. p. 162.{{cite book}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link)
  14. Atabaki, Touraj (2009-06-17). Iran in the 20th Century: Historiography and Political Culture (به انگلیسی). I.B.Tauris. pp. 49–50.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Amanat, Abbas (2009-06-17). Atabaki, Touraj (ed.). “Memory and Amnesia in the Historiography of the Constitutional Revolution,” in Iran in the 20th Century: Historiography and Political Culture (به انگلیسی). London, UK: I.B.Tauris. pp. 49–50.{{cite book}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link)
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ Amanat, Abbas. Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran. Cornell University Press, 1989. 349
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ عرفان ثابتی (نوامبر ۲۰۱۹). «باب؛ آرمان‌خواهی محبوب در غرب و مبغوض در ایران». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۱-۱۹.
  18. داود خدابخش (آوریل ۲۰۱۰). «بهائی‌آزاری در ایران: از قاجار تا جمهوری اسلامی». www.iran-emrooz.net. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۱-۱۹.
  19. Momen, Moojan (1975). "Conspiracies and Forgeries: The Attack upon the Bahá'í Community in Iran". Persian Heritage. 9 (35): 29–27.
  20. «۳۰ سال انتظار برای چاپ کتابی از فریدون آدمیت». ویستا.
  21. سایت کنسرسیوم محتوای ملی، ۱۳۹۰[پیوند مرده]
  22. سایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۵

پیوند به بیرون[ویرایش]