مسعود مسیح کاشانی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مسعود مسیح کاشانی
برگی از دیوان کاشانی نگاشتهٔ ۱۰۲۳ق/۱۶۱۴م
زادهٔ۱۵۷۷م/۹۸۵ق
کاشان، پادشاهی صفویان
درگذشت۱۶۵۶م/ ۱۰۶۶ق
کاشان، پادشاهی صفویان
پیشهشاعر، پزشک
عنوانحکیم، رکن‌الدین

رکن‌الدین مسعود بن علی کاشانی متخلص به مسیح/مسیحی، همچنین مشهور به حکیم رکنا (۱۵۷۷–۱۶۵۶م) پزشک و شاعر ایرانی دورهٔ صفوی و از شاعران دربار مغولان هند بود.[۱][۲]

زندگی[ویرایش]

رکن‌الدین مسعود بن علی کاشانی در ۹۸۵ق/۱۵۷۷م در کاشان زاده شد. خاندانش از پزشکی سرشناس بودند، پدرش نظام‌الدین علی در عهد پادشاهی تهماسب صفوی سه سال پزشک دیوانی بود و پس آن در دوران شاه محمد خدابنده نیز به پزشکی پیشه‌ور بود. رکن‌الدین مسعود از آغاز جوانی به پزشکی و شاعری گرایید و در این دو پیشه شهرت یافت. به خدمت عباس یکم پذیرفته شد و در دربار او «کمال قرب و نسبت به هم رسانید، چنان‌که از کثرت تقرب در سفر و حضر همیشه در رکاب دولت و سعادت به سر در خدمت می‌ایستاد.» فخرالزمانی قزوینی، جوانی او را همراه «باده‌گساری و بی‌پروایی» توصیف کرده.[۱]
کاشانی به هند مهاجرت کرد. در آگرا او به یاری میرزا جعفر آصف‌خان به حضور جلال‌الدین اکبر بار یافت. مدتی بعد به اله‌آباد سفر کرد و در شمار درباریان شاهزاده سلیم درآمد و با او به آگرا بازگشت، «لیکن در آنجا نماند و از آنجا به دکن سفر گزید.» در گلکنده در خدمت محمدقلی قطب‌شاه گذراند، از آنجا به بیجاپور رفت و نزد عادلشاهیان مقام یافت. پس از این انتقال‌ها، او به آگرا بازگشت و از حدود ۱۰۲۳ق/۱۶۱۴م در ملازمت زمانه‌بیگ مهابت‌خان بود.[۱]
در ۱۰۴۰ق/۱۶۳۰م به قصد زیارت مشهد و حج از هند بیرون شد؛ در این سفر به مشهد، کاشان، اصفهان و شیراز درآمد، سپس ساکن زادگاهش شد تا اینکه در سال ۱۰۶۶ق/۱۶۵۶م درگذشت.[۱]

شعر او[ویرایش]

مسیح کاشانی از شاعران پرکار روزگار خود به‌شمار می‌آید. سه دیوان فراهم آورد، یکی در ایران و دو دیگر در هند. به دید ذبیح‌الله صفا، «سخن او با آن همه پرکاری استوار و یکدست و کلامش منتخب و خالی از عیب و مقرون به اندیشه‌های ژرف است. زبانی فصیح و بیانی روان و خالی از هرگونه تعقید و استادانه و همراه با خیالات بسیار باریک و دقیق و مضمون‌های عالی و نازک دارد که از بس در بیان آن‌ها مهارت به کار رفته، آسان‌یاب به نظر می‌آیند.»[۱]

آثار[ویرایش]

  • مجموعهٔ خیال: مجموعه‌ای از سه مثنوی او
  • ساقی‌نامه
  • رام و سیتا: مثنوی
  • قضا و قدر

زندگی شخصی[ویرایش]

از او پسری به نام محمدحسین در جوانی درگذشت که شاعری غزل‌سرا بود. برادران او نصرالدین (حکیم نصیرا) و قطب‌الدین (حکیم قطبا) بوده‌اند.[۱]

نمونه شعر[ویرایش]

جم تویی، لیک پیر جام منمپادشاهی تو و غلام منم
بس که من من زنند از هر سومی ندانم که من کدام منم

***

دل دهندم ولی زبان ندهندهر که را این دهند آن ندهند
هر که روشن به اوست جمع چو شمعاز سیه روزی اش امان ندهند

***

رفتم ز خویش و دیده به سویش گذاشتمسامان کار عقل به مویش گذاشتم
اعضای خویش را همه کردم ز شوق، آبچشم از برای دیدن رویش گذاشتم
لب تشنه درگذشتم از جویبار خضروان آب نیم خورده به جویش گذاشتم

***

به پای همت من این دوعالم است دو کفشکه صبح پوشم و پیشین برهنه پا گردم

***

جان ما در دل و ما در پی جان می‌گردیمیار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم

***

زنده آن باشد که از وی نور گیرد آفتابورنه بر هر مرده تابد آفتاب زندگی

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ذبیح‌الله صفا (۱۳۸۹). تاریخ ادبیات ایران. ج. چهارم. تهران: انتشارات فردوس. صص. ۴۲۶–۴۳۱. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۲۰۴۷۵۴.
  2. امیرعلی آذرطلعت (۱۳۷۸). شرح احوال، بررسی آثار و گزیدهٔ اشعار مسیح کاشانی (حکیم رکنا). سروش. شابک ۹۶۴۴۳۵۰۲۷۸.