نظریه کنش ارتباطی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نظریه کنش ارتباطی
نویسنده(ها)یورگن هابرماس
کشورآلمان
زبانآلمانی
انتشار1981
شابکشابک ‎۰−۸۰۷۰−۱۵۰۷−۵

نظریه کنش ارتباطی (آلمانی: Theorie des kommunikativen Handelns) کتابی دوجلدی است که در سال ۱۹۸۲ توسط یورگن هابرماس منتشر شده‌است و در آن هابرماس به ادامه پروژه خود برای بنیان نهادن "علوم اجتماعی در نظریه زبان",[۱] که در کتاب در منطق علوم اجتماعی (۱۹۶۷) هدف گذاری شده می‌پردازد.[۱][۲].[۳] هابرماس در این کتاب تحلیل پیچیده‌ای از جامعه سرمایه‌داری ارائه کرده و روش‌های ممکن را که از طریق آن‌ها می‌توان در برابر اثرات ناشی از عقل ابزاری (عقلانیت وبری) پایداری کرد که همانا اخلاق و آزادسازی ارتباطی بود، بررسی کرد و کنش ارتباطی را در برابر کنش معقول و هدف‌دار ماکس وبر مطرح ساخت. او از نوشتن این کتاب سه هدف اصلی را دنبال می‌کند:

۱) ارائه‌ی مفهومی درباره‌ی خردگرایی ارتباطی.

۲) ارائه‌ی طرحی اجتماعی که مفاهیم زیست جهان و سیستم را پیوند زند.

۳) ارائه‌ی نظریه‌ای درباره‌ی مدرنیته.[۴]

نظریه[ویرایش]

نظریه کنش ارتباطی پروژه‌ای نقادانه است که مفهوم استدلال که به صورت آفاقی یا ابزاری پایه‌ریزی شده را به گونه‌ای بازبرمی سازد که به کنش ارتباطی آزادی‌بخش مبدل شود.[۵] این فرایند بازبرسازی پیشنهاد می‌دهد که " تجزیه و تحلیل درک و شعور و عمل انسان به مثابه یک ساختار زبانی می‌تواند مفید باشد", [۶] و هر گفتاری متکی بر پیش‌بینی از رهایی از سلطه غیرضروری است، [۷] این ساختار زبانی ارتباطات را می‌توان برای تدوین یک فهم هنجاری از جامعه به کار بست است.[۸][۹][۱۰] این مفهومسازی از جامعه برای"ممکن ساختن مفهوم سازی بافتار زندگی اجتماعی که بر قامت پاراداوکس‌های مدرنیته بنشیند." استفاده می‌شود.[۱۱] کنش ارتباطی، نوعی کنش اجتماعی معطوف به حصول تفاهم می‌باشد. بر مبنای این نظریه، کنش‌گران برای رسیدن به یک درک مشترک از طریق استدلال، وفاق و همکاری با یکدیگر ارتباط متقابل برقرار می‌کنند. هابرماس «خردگرایی ارتباطی» را که درونمایه‌ی اصلی آن «تفاهم» است، در برابر خردگرایی ابزاری قرار می‌دهد. به باور وی، گونه‌های کنش با گونه‌های خردگرایی در پیوند هستند.[۱۲]

یادداشت[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Habermas 1988, p. xiv.
  2. Habermas 1984, p. xxxix.
  3. "ISA - International Sociological Association: Books of the Century". International Sociological Association. 1998. Archived from the original on 15 July 2007. Retrieved 2012-07-25.
  4. http://www.dabirimehr.ir/?p=2285
  5. McCarthy 1981, p. 272–273.
  6. Fultner 2011, p. 4.
  7. McCarthy 1981, p. 272–275.
  8. Fultner 2011, p. 4, 54-56.
  9. McCarthy 1984, p. vii-x.
  10. Pensky 2011, p. 25–27.
  11. Habermas 1984, p. xl.
  12. http://www.dabirimehr.ir/?p=2285