هاجر - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

هاجر
رانده‌شدن اسماعیل و مادرش، اثری از گوستاو دوره
زادهٔمصر
درگذشتالخلیل
پیشهکنیز
همسر(ها)ابراهیم
فرزنداناسماعیل (پسر ابراهیم)
مجازات هاجر. ساره در سمت چپ تصویر دیده می‌شود.
ابراهیم هاجر و اسماعیل را اخراج می‌کند.

هاجَر (به عبری: הָגָר؛ به معنی «غیرمطمئن»؛ به یونانی: Ἄγαρ Agar) زنی مصری است که در کتاب مقدس و در قرآن به او اشاره شده‌است.[۱] در کتاب مقدس فصل ۱۶، او کنیز ساره همسر ابراهیم است که ساره به او می‌بخشد تا ساره به واسطهٔ هاجر فرزنددار شود.[۲] اولین فرزند ابراهیم به نام اسماعیل از او زاده شد.[۳][۴][۵][۶]

نام هاجر در قرآن ذکر نشده‌است، لیک به داستان او در سوره ابراهیم اشاره شده. او در اسلام زنی بزرگ‌داشته است که او را به‌عنوان مادر اعراب می‌شناسند و محمد از نسل وی است. اولین منابعی که به پیروان محمد اشاره کرده‌اند (منابع مسیحی سریانی و یونانی)، آنان را نه «مسلمان»، که «هاجری» نامیده‌اند.[۷] قسمتی از مراسم حج در اسلام داستان تلاش هاجر برای نجات فرزند خود را می‌نماید.

معنی نام[ویرایش]

ها-جر:(ها) به زبان هیروگلیف مصری گل لوتوس، گیاه افسانه‌ای در اساطیر یونان، و کلمه (جر) معنی‌اش در تورات اشاره به سرزمین مصر دارد. این نام در مجموع به معنی گل لوتوس مصری است.

داستان هاجر[ویرایش]

بعضی از یهودیان می‌گویند که هاجر اسیر جنگی بوده ولی در بعضی کتب یهودی آمده‌است که او از خانواده شاهان بوده‌است؛ ولیز ترابلسی و لیتی راسل در صفحه ۱۰۶ کتاب «هاجر و ساره و فرزندان آن‌ها» می‌نویسد: او شاهزاده و یکی از فرزندان فراعنه مصر بوده‌است. همچنین گفته‌اند که او اهل کنعان و شاهزاده‌ای بوده که پدرانش قبل از فراعنه بر این سرزمین حکومت می‌کردند.

در روایات آمده‌است که: «ساره با حضرت ابراهیم ازدواج کرده بود چرا که می‌دانست او می‌خواهد که ذریه‌ای داشته باشد ولی چون یائسه بود نمی‌توانست فرزندی نزاد. ابراهیم به درگاه خدا دعا کرد و خواهان ذریه شد. بدین گونه خداوند دعای حضرت ابراهیم را پذیرفت و هاجر از او حامله شد و اسماعیل را به دنیا آورد. هاجر اسماعیل را در زمانی به دنیا آورد که ابراهیم هشتاد و شش ساله و ساره در سن یائسگی بود. بعد از گذشت پنج سال از تولد اسماعیل ساره اسحاق را به دنیا آورد و بدین ترتیب ابراهیم دارای دو فرزند شد. اسماعیل از هاجر و اسحاق از ساره.»

در کتاب مقدس[ویرایش]

اخراج هاجر[ویرایش]

وقتی اسحاق از ساره دنیا آمد رابطه بین هاجر و ساره به بدترین حالت خود رسید. در جشن تولد اسحاق ساره مشاهده کرد که اسماعیل فرزند او را مسخره می‌کند. او بسیار عصبانی شد و از شوهر خود ابرام، که از این به بعد به عنوان ابراهیم شناخته می‌شود، درخواست کرد که هاجر و فرزندش را اخراج کند. او اعلام کرد که اسماعیل نباید از ارث ابراهیم برخوردار شود. ابراهیم از سخنان همسر خود بسیار ناراحت شد و از یهوه درخواست کمک کرد. یهوه به ابراهیم آرامش داد و به او گفت همانگونه که همسرش می‌خواهد رفتار کند زیرا یهوه نه تنها به اسحاق اجازه می‌دهد که نسل ابراهیم را داشته باشد بلکه از اسماعیل نیز ملتی بزرگ ایجاد خواهد کرد. صبح روز بعد ابراهیم، اسماعیل و هاجر را بیرون از اردوگاه خود آورد. در بیرون اردوگاه او به آن‌ها نان و آب داد و آن‌ها را به سمت بیرشبا روانه کرد. هاجر و پسرش بی‌هدف در بیابان رفتند تا اینکه تمامی آب و غذای آن‌ها به پایان رسید. در زمانی که او بسیار درمانده شده بود، شروع به گریستن کرد و خداوند صدای او را شنید و به کمک آنان آمد. فرشته خداوند چشمان هاجر را باز کرد و او چاهی از آب دید. فرشته به هاجر گفت که خداوند وعده داده‌است که از اسماعیل «ملتی بزرگ خواهد ساخت». هاجر و اسماعیل نجات داده می‌شوند. هاجر برای پسر خود همسری از سرزمین مادری خود مصر پیدا می‌کند و آن دو در بیابان پاران ساکن می‌شوند.

شجره نامه هاجر[ویرایش]

تراح
ابراهیمهاجرناهورهاران
ساره
میلکاهلوطIscah
اسماعیل
{{{+7}}}بتوئلدختر اولدختر دوم
اسحاقرفقهلبانموابآمونیت
عیسویعقوبراحیل
بیلهاه
ادومیانزیلپاه
لیه
۱. رئوبن
۲. شمعون
۳. لوی
۴. یهودا
۹. یساکر
۱۰. زبولون
۱۱. دیناه
۷. گاد
۸. آشر
۵. دان
۶. نفتالی
۱۲. یوسف
۱۳. بنیامین

در مسیحیت[ویرایش]

پولس در نامه‌ای که به غلاطیان نوشت، هاجر را با عنوان مادر شریعت ذکر کرد.[۸]

هاجر و اسماعیل در بیابان.
هاجر به اسماعیل آب پیدا شده از چاه را می‌دهد.

در اسلام[ویرایش]

هاجر در اسلام به عنوان همسر ابراهیم و مادر فرزند او اسماعیل که خود نیز پیامبر بود شناخته می‌شود. با اینکه نام او در قرآن ذکر نشده‌است ولیکن در داستان ابراهیم به او اشاره می‌شود.

پروردگارا من [یکی از] فرزندانم را در دره‌ای بی‌کشت نزد خانه محترم تو سکونت دادم پروردگارا تا نماز را به پا دارند پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزی ده باشد که سپاسگزاری کنند - قرآن، سوره ابراهیم، آیه ۳۶

در قرآن نام ساره و هاجر ذکر نشده‌است و تنها داستان آن‌ها در داستان ابراهیم مورد اشاره قرار می‌گیرد. همچنین در قرآن ساخت خانه کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل پسر هاجر انجام می‌شود.

و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه [کعبه] را بالا می‌بردند [می‌گفتند] ای پروردگار ما از ما بپذیر که در حقیقت تو شنوای دانایی. - قرآن، سوره بقره، آیه ۱۲۷

در قصص الانبیا که مجموعه‌ای از داستان‌های پیامبران است هاجر دختر پادشاه مغرب و از نسل صالح نبی است. پدر او توسط فرعون کشته می‌شود و او به عنوان برده قرار می‌گیرد؛ ولیکن بعداً به دلیل نسل پادشاهی او، او رئیس تمامی کنیزان می‌شود و به ثروت فرعون دسترسی میابد. بعد از اینکه هاجر به دین ابراهیم می‌گرود، فرعون او را به ابراهیم می‌بخشد. بر اساس یک داستان اسلامی دیگر، هاجر دختر پادشاه مصر بود. بر اساس نوشته ابن‌عباس، فرزنددار شدن هاجر باعث شد که اختلاف بین او و ساره بیشتر شود زیرا ساره هنوز نازا بود. ابراهیم هاجر و فرزندش را به سرزمینی به نام فاران (مکه امروزی) می‌برد. هدف این مسافرت ساکن کردن او و پسرش در فاران بود. مسلمانان اعتقاد دارند تصمیم خداوند برای اخراج هاجر، آزمایش الهی برای میزان اعتماد ابراهیم به خداوند است. هاجر به سرعت ذخیره آب خود را از دست می‌دهد. اسماعیل که در این زمان کودکی بیش نیست حال بسیار بدی پیدا می‌کند و نزدیک به مرگ می‌شود. هاجر بسیار آشفته می‌شود و بین دو کوه صفا و مروه هفت مرتبه رفت‌وآمد می‌کند تا بتواند برای اسماعیل آب پیدا کند. بعد از مرتبه هفتم، اسماعیل با پاشنه پای خود به زمین می‌زند و چاهی از آب زیر پای او ظاهر می‌شود. این چاه امروزه، چاه زمزم نامیده می‌شود و در کنار خانه کعبه قرار دارد. این داستان هر سال در مراسم حج توسط مسلمانان تکرار می‌شود و آنان هفت مرتبه بین صفا و مروه حرکت می‌کنند. بسیاری مسلمانان اعتقاد دارند که هاجر و فرزندش اسماعیل درون خانه کعبه دفن شده‌اند.

در تلمود[ویرایش]

بر اساس نوشتارهای ربانی، هاجر دختر فرعون مصر بود. در میدراش آمده‌است که هنگامی که ساره در حرم فرعون مصر بود، فرعون دختر خود را به عنوان برده به او داد و گفت: «بهتر است دختر من برده خانه زنی مانند ساره شود تا اینکه ارباب خانه دیگری باشد.» ساره هاجر را قبول کرده و با او خوشرفتاری می‌کرد؛ ولیکن وقتی هاجر از ابراهیم باردار شد رفتار او با ساره تغییر کرد که باعث شد او با هاجر بسیار بدبرخورد کرده و به او کارهای سنگین دهد و او را تنبیه بدنی کند. بعضی متون یهودی اعتقاد دارد که هاجر و قطوره (کتوراه)، زنی که ابراهیم بعد از مرگ ساره با او ازدواج کرد، یک نفر هستند. بر اساس این نوشتارها، قطوره نام او و هاجر لقب او به معنی غریبه (ها-جر) است. این توصیف در میدراش ذکر شده‌است و توسط رشی، گور آریه، یلی یاکار و عبیدیا برتینوره مورد حمایت قرار گرفته‌است. رشی اشاره می‌کند که قطوره نام هاجر بود زیرا اعمال او مانند عود خوشبو بود و او از زمانی که از ابراهیم جدا شد تنها ماند. نظر مخالف که قطوره و هاجر دو نفر مختلف هستند توسط رشبام، ابراهیم ابن عزرا، رداک و رمبان مورد تأیید قرار گرفته‌است. نظر مخالف بر پایه آن است که در تورات قطوره و هاجر به عنوان دو نفر مختلف مورد اشاره قرار گرفتند.

پانویس[ویرایش]

  1. John L. Mckenzie (October 1995). The Dictionary Of The Bible. Simon and Schuster. p. 330. ISBN 978-0-684-81913-6.
  2. پیدایش ۱۶:۱
  3. Theodor Nöldeke (1899). "Hagar". In T. K. Cheyne; J. Shutherland Black (eds.). Encyclopaedia Biblica: A Critical Dictionary of the Literary, Political, and Religious History, the Archaeology, Geography, and Natural History of the Bible. Vol. 2, E–K. New York: The Macmillan Company.
  4. Paul K. Hooker (2001). First and Second Chronicles. Westminster John Knox Press. p. 30. ISBN 978-0-664-25591-6.
  5. Keith Bodner (29 August 2013). The Artistic Dimension: Literary Explorations of the Hebrew Bible. A&C Black. p. 136. ISBN 978-0-567-44262-8.
  6. Bruce K. Waltke (22 November 2016). Genesis: A Commentary. Zondervan. p. 344. ISBN 978-0-310-53102-9.
  7. Gross 2017, pp. 311–315.
  8. غلاطیان ۲۵:۴

منابع[ویرایش]

  • Berg, Herbert (2018). Routledge Handbook on Early Islam. Routledge.
  • عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی، اول، تهران: ذکر، ۱۳۸۰، شابک ‎۹۶۴-۳۰۷-۱۶۳-۴
  • کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران: اساطیر، ۱۳۷۹، شابک ‎۹۶۴−۳۳۱−۰۶۸-X
  • یاردون سیز (۱۳۸۰دانشنامه کتاب مقدس، ترجمهٔ بهرام محمدیان، تهران: روز نو، ص. ۱۹۱۲
  • جیمز هاکس (۱۳۷۵قاموس کتاب مقدس، ترجمهٔ عبدالله شیبانی، تهران: اساطیر، ص. ۱۱۴